تاريخ : برچسب:خدایا,گفتگو با خدا, | | نویسنده : بنده خدا

گیله مرد میگفت : قبل از تولد و برای بدنیا اومدن ؛ خودمون رو در دریایی از آب  قرار میدیم

بعد از تولد و برای زندگی، در اقیانوسی از هوا

و با مردن ، در میان خروارها خاک ...

امیدوارم این چرخه رو با آتش تکمیل نکنیم.

خدایا پناه بر تو از این دنیای پر از هوا

خدایا در این سفر پر بلا ، آب و باد و خاک را تحمل کرده ام ؛ از آتش به تو پناه می برم .

خدایا من یک مسافرم ...

ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار

جملات زیبا گیله مرد



به خدا گفتم "بیا دنیا رو قسمت کنیم!"

آسمون واسه من، ابراش مال تو !

دریا مال من، موج هاش مال تو !

ماه برای من، خورشید برای تو !

خدا خندید و گفت: تو بندگی کن، همه دنیا مال تو، ... من هم مال تو!
 

Let’s divide the world up!” I told God “The sky for me, its clouds for you The sea for me, its waves for you The Moon for me, the Sun for you,

 God smiled down and said: You be mine… then the whole world for you and…

I’ll be for you!



خدا هماني است که ما مي خواهيم  کاش ما هم هماني باشيم که خدا مي خواهد...

دعا مي کنم خدا غافل کند تورا از آن کار که خدا را از تو غافل مي کند.
..

 



 


 

این روزها خیلی خسته ام...

این روزها با سختی های بسیاری دست به گریبانم...

این روزها مثل تکه چوبی روی آب خودم را بر روی دریای زندگی با همه تلاطماتش رها کرده ام و آنها هرچه می خواهند می کنند 

این روزها آغوش گرم خدای مهربانم را می خواهم

این روزها دستان پرمهر خدایم را می خواهم تا اشکهایم را بزداید

این روزها فقط به خدای خوبم نگاه می کنم

منتظر دستان مهربانش هستم که دستم را بگیرد

منتظرم تا مرا به آنجا که باید هدایت کند

و البته تا رسیدن به آنجا مراقبم باشد

خدایا این روزها فقط و فقط تو را می خواهم

می خواهمت، می خواهمت ....

 



 

وقتی قلب‌هایمان‌ كوچك‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود
وقتی نمیتوانیم‌ اشك‌هایمان‌ را پشت‌ پلك‌هایمان‌ مخفی كنیم‌
و بغض‌هایمان‌ پشت‌ سر هم‌ میشكند
وقتی احساس‌ میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است‌
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته‌ میكشد
و انتظارها به‌ سر نمیرسد
وقتی طاقتمان‌ تمام‌ میشود
و تحملمان‌ هیچ ...


آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ مطمئنیم‌ به‌ تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ كه‌ تو
فقط‌ تویی كه‌ كمكمان‌ میكنی ...

آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را صدا میكنیم
و تو را میخوانیم
آن‌ وقت‌ است‌ كه‌ تو را آه‌ میكشیم
تو را گریه‌ میكنیم

و تو را نفس‌ میكشیم

وقتی تو جواب‌ میدهی،
دانه‌دانه‌ اشك‌هایمان‌ را پاك‌ میكنی
و یكی یكی غصه‌ها را از دلمان‌ برمیداری
گره‌ تك‌تك‌ بغض‌هایمان‌ را باز میكنی
و دل‌ شكسته‌مان‌ را بند میزنی
سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌ سبكی میگذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب‌هایمان، لبخند

خواب‌هایمان‌ را تعبیر میكنی
و دعاهایمان‌ را مستجاب‌
آرزوهایمان‌ را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی میدهی
و سخت‌ها را آسان
تلخ‌ها را شیرین‌ میكنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهی‌ها سفید سفید

 

 


درد و دل با خدا:www.parsnaz.ir
 

خـــــداوندا !
تنها تو را صدا میکنیم
و فقط تو را می خوانیم

 





 

 

خداوندا نمی دانم

 

خداوندا تو راهم ده.

 

پناهم ده .

 

امیدم خداوندا .

 

كه دیگر نا امیدم من و میدانم كه نومیدی ز درگاهت

 

گناهی بس ستمبار است و لیكن من نمیدانم

 

دگر پایان پایانم.

.........

 



ادامه مطلب

خداوند همه ی ما را دوست دارد و درک مي کند ،
 منظورم از ما ، من و توست ...

مهرباني او همه را کفايت مي کند ،
 از پير و جوان گرفته ،
تا افراد تنها و ناتوان ،
از تند خويان تا متکبران ...

عشق او حد و مرزي نمي شناسد ،
پس هرگز گمان مکن که مورد رحمت او واقع نمي شوي ؛



ادامه مطلب

 


 

آتشي نمى سوزاند "ابراهيم" را ،

و دريايى غرق نمي کند "موسى" را ؛

کودکي، مادرش او را به دست موجهاى "نيل" مي سپارد ،

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند ،

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد !

مکر زليخا زندانيش مي کند ،

اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند...

از اين "قِصَص" قرآنى هنوز هم نياموختي؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،

و خدا نخواهد ؛

نمي توانند ...

او که يگانه تکيه گاه من و توست !

پس ؛

 

 

 

به "تدبيرش" اعتماد کن ،

به "حکمتش" دل بسپار ،

به او "توکل" کن ؛

و به سمت او "قدمي بردار" ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشيني...

 

 



 

 

خدایا از این دنیا خسته شده ام

 

از این نا مهربانی ها خسته شده ام

 

هر شب چشمانم خیس است

 

هر شب در خواب دعا میکنم.خدایا مرا در خواب بمیران تا در هنگام مرگ

 

چشمانم دنیا را نبیند تا که مردنم را کس نفهمد...کس نبیند...

 

برای نجاتم تلاشی نباشد...



ادامه مطلب

 

 

http://upload.iranvij.ir/images_aban91/61516590949332080759.jpg
 

خدایا! دیشب‌ تا صبح‌ چت‌ می‌كردم. شب‌ عجیبی‌ بود و چتی‌ غریب.
ثانیه‌ها، دقیقه‌ها و ساعتها گذشت‌ و من‌ انگار در این‌ دنیا نبودم: "گم‌ شده‌ بودم".

 ...  

لحظه‌ای‌ دیگر، همان‌طور كه‌ چشمانم‌ بر صفحهِ نمایش‌ رایانه‌ دنبال‌ پیامی‌ جدید از سوی‌ آن‌ آشنای‌ غریبه‌ می‌گشت، صدای‌ اذان‌ از مسجدی‌ نزدیك‌ خانه‌ گوشم‌ را نوازش‌ داد: "الله‌اكبر...".
دینگ! طرف‌ تایپ‌ كرده‌ بود: "آخرش‌ خودت‌ رو معرفی‌ نكردی! نمی‌خوای‌ بگی‌ كی‌ هستی؟" "اشهدان‌ لااله‌الاالله..."
...
   

خواستم‌ باز هم‌ سركارش‌ بگذارم، اما... دلم‌ نیامد: "گناه‌ داره، راستش‌ را می‌گم" "اشهدان‌ محمدرسول‌الله ... اشهدان‌ علیاً ولی‌الله،..."
تایپ‌ كردم: "من!... قلم‌ خشك‌ شد! چی‌ بگم؛ اسم؟ سن؟ جنس؟ محل‌ زندگی؟ و من‌ این‌ همه‌ بودم‌ و این‌ همه‌ نبودم. پس‌ من‌ كیستم؟ این‌ مرد كه‌ در هیاهوی‌ چت، خود را گم‌ كرده‌ كیست؟ ای‌ كاش‌ لحظه‌ای‌ با خود چت‌ كرده‌ بود!
   

...
داشتم‌ دیوانه‌ می‌شدم. از خود بیگانه، گم‌گشته، لحظات‌ سخت‌ سرگردانی... "حی‌ علی‌الصلاه`..."
پس‌ از سالها دوری‌ از خود، یافتمش: "من؟ بندهِ خدا!".
"حی‌ علی‌الفلاح..."
خواستم‌ فریاد بكشم‌ و نعره‌ بزنم‌ كه‌ "پس‌ تا كی‌ چت‌ با غیر؟"
"حی‌ علی‌ خیرالعمل..."

...
خدایا می‌خواهم‌ از این‌ لحظه‌ فقط‌ با تو چت‌ كنم، می‌خواهم‌ هویت‌ اصلی‌ خودم‌ را پیدا كنم: "گوهری‌ كز صدف‌ كون‌ و مكان‌ بیرون‌ است‌ / طلب‌ از گمشدگان‌ لب‌ دریا می‌كرد".
"الله‌اكبر الله‌اكبر"
اما فراموش‌ نمی‌كنم‌ كه‌ تو اولین‌ پیام‌ را فرستادی، تو بودی‌ كه‌ با دلم‌ چت‌ كردی‌ و او را به‌ خود آوردی.
"لااله‌ الاالله..."

 



ادامه مطلب

 

گفتگو باخدا

 

خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه كنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.

خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است... چه سؤالاتی در ذهن داری كه دوست داری از من بپرسی؟

من سؤال كردم: چه چیزی در آدم ها شما را بیشتر متعجب می‌كند؟

خدا جواب داد....

.

.

.

خدا لبخندی زد و گفت: فقط اینكه بدانند من اینجا هستم، همیشه 

 

 



ادامه مطلب

 

کارت پستال های بسیار زیبا با موضوع خدا

 

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم 

گفتی: ... فَإِنِّي قَرِيبٌ...

     .:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش می‌شد بهت نزدیك شم 

گفتی: وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ

      .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

 
 

 



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد